زایمان، اولین چیزی که بعد از شنیدن جواب مثبت آزمایش بارداری به آن فکر خواهید کرد…
مادر شدهاید!
دیروز شما باردار بودید، ولی امروز مادر هستید. همه چیز تغییر کرده است.
دیروز در این اندیشه بودید که:آیا جنین هرگز خیال متولد شدن دارد؟ آیا دردهای زایمان را پایانی هست؟
حالا نوزادتان در آغوشتان یا در تخت کوچکش آرمیده است و در این فکر هستید که وقتی سرانجام تلوتلوخوران شجاعت رفتن به توالت را در خود ایجاد کردید، به چه مقدار درد و ناراحتی دچار خواهید شد….
نگران نباشید، خواهید دانست!
احتمالاً زمان کوتاهی را با نوزاد خود تنها بودهاید. لحظهای که پرستار، ماما یا همسرتان اتاق را ترک کرد، دریافتید که با عنوان جدید «مادر» از شما انتظار دارند که همه چیز را بدانید:
انتظار میرود پوشک کردن نوزاد را به طوری که پای او ساییده یا روی ناف و بندناف پوشانده نشود، بدانید. انتظار میرود نحوه قرار دادن نوزاد بر پهلو در گهواره یا تخت را بدانید و حتی معنی تغییر رنگ چهره نوزادتان را دریابید.
همسرتان میپرسد: «رنگش خیلی قرمز شده، فکر میکنی گرمش باشه؟» به خودتان میگویید: «از کجا بدانم؟» اما بر زبان نمیآورید. هر چه باشد شما مادر هستید و اطرافیان فکر میکنند باتجربهاید. بنابراین با تردید پاسخ میدهید: «نه حالش خوب است».
اما خبر خوب این است که شما در باره نوزادتان – حداقل به اندازه دیگران – میدانید و میتوانید مطمئن باشید که ضمن گذر از اولین سال تولد نوزادتان، آنچه را اکنون نمیدانید، بهزودی خواهید آموخت.
تمام منابع موجود در دسترس خود را بهکار بگیرید
بعضی موارد را با کمک مادر، پزشک یا خانم همسایه در فروشگاه محل که همه نوع اندرزی را به شما خواهد داد، خواهید آموخت. پارهای را هم از دوستان جدیدی که در چند روز اول مادر شدن پیدا میکنید یاد میگیرید.
گاهی نیز خودتان راهحلهایی پیدا خواهید کرد – و آنها را با دوستانتان در میان خواهید گذاشت. پاسخ بعضی پرسشهای این کتاب نتیجه توصیهها و راهحلهایی است که پزشکان، مادرها و دوستانم ارائه دادهاند یا بعد از سه بار گذر از سال اول زندگی فرزندانم تجربه کردهام.
نوزاد، موجود فرازمینی
نوزادی که به سختی یا حتی به صورت زایمان طبیعی متولد شده است، به رنگ صورتی با لپهای گرد و تپل، شبیه به تصاویر تبلیغاتی غذای کودک نیست، بلکه اغلب به شکل موجودی است که از کرات دیگر آمده است.
سومین فرزندم، میشا، هنگام تولد حدود چهار و نیم کیلو وزن داشت؛ با جمجمهای کشیده و شبیه به یک موز با چشمانی بزرگ و ورقلمبیده.
توصیفی که لین از نوزادش، کلر، میکند، ویژه است: «او با چشمهایی پفآلود و لبهایی قرمز به یک موجود فضایی شبیه بود. میترسیدم که به همین زشتی باقی بماند».
ناتاشا میگفت: «فکر میکردم نوزادم، ساشا، به مریخیها شبیه است و نگاهی بیطرفانه به گذشته صحت این امر را به من یادآوری میکند».
در حقیقت میشا، کلر و ساشا نوزادانی طبیعی بودهاند و نوزاد شما نیز به احتمال زیاد هنگام تولد دارای همین ویژگی است. نوزاد ممکن است با این ویژگیها باشد:
- برجستگی و فرورفتگی در سر
- ورم سر به علت فشرده شدن مایع در زیر پوست
- پلکهای پفآلود
- کرکهای ریز روی بدن
- بینی تخت و مسطح
- پستانهای متورم
- گوشهای آویخته
- لبهای فرج یا کیسه بیضه متورم
- پوست پوست شده
- دست یا پای کبود
مراقبت از خود
اگرچه بخش عمدهای از مطالب این مقاله در باره مراقبت از نوزادتان است، اما اولین فصل آن در باره خود شماست؛ زیرا شما به تازگی پرتنشترین و شدیدترین تجربه تغییردهنده زندگیتان را پشتسر گذاشتهاید. به این دلیل سرگردان، خسته و بیرمق، ذوقزده، ترسیده، مستأصل و از تاب و توان افتادهاید. بنابراین برای هماهنگ شدن هر چه سریعتر با این تغییر اساسی، باید به خودتان کمک کنید؛ زیرا حالا دیگر نوزادی به شما وابسته است که حتی نمیداند دیگر بخشی از وجودتان نیست.
ممکن است یکی از ۹۹ درصد مادرانی باشید که در بیمارستان وضعحمل میکنند. مدت استراحت در بیمارستان در صورت زایمان به روش سزارین دو روز یا بیشتر است و در صورت زایمان طبیعی ممکن است ترجیح بدهید که هر چه زودتر به خانه بازگردید.
آخرین توصیهها قبل از زایمان
اگرچه تمام توجه شما به آوردن نوزاد به منزل معطوف شده است، اما پیش از ترک منزل به مقصد بیمارستان، باید چند چیز را جمعآوری و آماده کنید.
هنگام آماده کردن وسایلتان برای چند روز آینده فراموش نکنید که مسواک و سایر لوازم بهداشتی شخصی، جورابهای گرم و سوتین شیردهی را همراه ببرید.
بد نیست بدانید که آلو و آبآلو و خوردنیهای سالم میانوعده، دستگاه گوارش شما را به حالت کارکرد معمول خود برمیگرداند. به خاطر داشته باشید دفترچهای برای یادداشت مسائل و اسامی ملاقاتکنندگان و کادوهای دریافتی همراه داشته باشید؛ و سرانجام، همراه بردن نام و شماره تلفن افرادی را که بعد از این اتفاق شادیبخش مطلع کردن آنان لازم است، فراموش نکنید.
برای خلوت و آسایش خود هزینه کنید
در صورت امکان، به اتاق خصوصی منتقل شوید (اغلب بیمارستانها با پرداخت هزینه اضافی، اتاق خصوصی در اختیار بیمار قرار میدهند).
تلفنها، ملاقاتکنندگان و بیدار شدنهای نوزادتان به اندازه کافی مخل آسایش و خواب شما خواهند بود و اگر یک مادر و نوزاد دیگر را به این مجموعه بیفزایید، احتمال ناچیزی وجود دارد که نوزادها خواب خود را بهگونهای برنامهریزی کنند که امکان استراحت مادرانشان نیز وجود داشته باشد.
همچنین در صورت حضور مادر و نوزاد دیگر در اتاق، به احتمال زیاد همسرتان اجازه حضور شبانه به عنوان همراه را در اتاق نخواهد داشت.
مرکز اصلی
حتی اگر اتاق خصوصی در اختیار داشته باشید و ملاقاتکنندگان خود را محدود کنید، اتاق شما ممکن است به ایستگاه مرکزی راهآهن شبیه باشد. انتظار دیدن قابله یا پزشک و پرستارها، متخصص کودکتان و پرستارهای او، مشاور شیردهی و تغذیه نوزاد و کارکنان بخش را داشته باشید.
زایمان در منزل
چنانچه نوزادتان را در منزل به دنیا آورده باشید، قابله معمولاً تا چندین ساعت بعد از تولد نوزاد بر بالین شما خواهد ماند و علائم حیاتی شما و نوزاد را بررسی خواهد کرد. قدری نظافت انجام میدهد و دقت میکند که شما چیزی بخورید.
او روز بعد نیز برای ملاقات شما و نوزادتان خواهد آمد تا مطمئن شود که شیردهی از پستان با موفقیت انجام میشود. وضعیت خانه را از نظر وجود غذا در یخچال بررسی میکند تا شما غذای مناسب برای خوردن در اختیار داشته باشید و در صورت لزوم به شما توصیه میکند، از یک نفر برای مراقبت از خود کمک بخواهید.
خواهر و برادرهای دیگر را نیز به صحنه وارد کنید
چنانچه دارای فرزند یا فرزندان بزرگتری هستید که در بیمارستان به دیدن شما خواهند آمد، پیش از ورود کودک بزرگتر نوزاد تازه متولدشده را به اتاق نوزادان بفرستید. حتی اگر نوزاد در اتاق شما نگهداری میشود برای مدت کوتاهی او را به اتاق نوزادان منتقل کنید.
کودک بزرگتر را ابتدا در آغوش بگیرید و فراوان نوازش کنید و به او اجازه دهید هدایا و گلهایی را که دریافت کردهاید و نیز دکمهها و بخشهایی از تخت شما را که برای او جالب است، تا حد امکان بررسی کند.
سپس او را همراه با همسرتان به اتاق نوزادان بفرستید تا نوزاد را به اتاق شما بیاورد (او میتواند به راندن تخت نوزاد کمک کند). حتی میتوانید، در پایان وقت ملاقات از او بخواهید که به برگرداندن نوزاد به اتاق نوزادان کمک کند. (پسر بزرگترم هنوز در باره زمانی که خواهر کوچولویش را نزد من آورد صحبت میکند؛ من متحیرم که او در باره نحوه قرار گرفتن خواهرش در آن تخت در ابتدای قضیه، چگونه میاندیشید).
هنگام غذا
در طول مدت دردهای زایمانی فکر کردن به غذا مشکل است.
اما به محض تولد نوزاد، احتمال اینکه شما به شدت گرسنه شوید، زیاد است؛ زیرا شما ماراتونی را پشت سر گذاشتهاید که طی آن بدنتان تمام کالریهایش را مصرف کرده است.
ممکن است فکر کنید به محض بریده شدن بندناف نوزاد، پرستاران اتاق درد و اتاق زایمان یک سینی مملو از غذا برایتان خواهند آورد، ولی آنها این کار را نخواهند کرد.
بعد از تولد اولین فرزندم در ساعت ۳ نیمهشب، تنها چیزی که پرستارها توانستند برای تغذیه من پیدا کنند کاسهای دسر یخزده بود که به هیچ وجه مناسب نبود.
چون دچار لرز شده بودم. در زایمان دوم کمی آمادهتر بودم و یک کیک کوچک سبوسدار و لیوان کوچکی ماست در کیف همراهم داشتم. همراه داشتن کمی خوردنی بد نیست، اگرچه ممکن است باز هم لازم باشد که از بیرون چیزی تهیه کنید.
جسیکا میگوید: «من تمام مدت بسیار گرسنه بودم. اولین شب، شام را ساعت ۶ بعدازظهر آوردند، ولی ساعت ۱۰ شب به شدت احساس گرسنگی میکردم. از شوهرم خواستم از پرستار قدری غذا بخواهد، ولی با کمال تعجب چیزی در دسترس نبود. خیلی حیرت کردم، چون آن بخش بیمارستان مختص زنان و زایمان بود».
هنگام انتخاب غذا، اولویت را کالری غذا بدانید؛ زیرا شما در طول دردهای زایمانی کالری زیادی مصرف کردهاید و حالا بسیار گرسنهاید.
تولید شیر نیز موجب مصرف کالری میشود. شما نسبت به مادری در حد و اندازه خودتان که کودکش از شیر او تغذیه نمیشود، روزانه حدود ۵۰۰ کالری بیشتر مصرف میکنید. بنابراین غذایتان را از گروههای مختلف مواد غذایی و هر آنچه احتمالاً میل به خوردن آن پیدا میکنید انتخاب کنید. در این شرایط بیشتر خوردن بهتر از کمتر خوردن است.
غذاهایی که میخورید باید پروتئین زیاد داشته باشد، زیرا بدنتان برای بازسازی به پروتئین نیاز دارد.
ماست، شیر و فرنی مصرف کنید. مادران شیرده باید روزانه پنج لیوان شیر بنوشند.
میوههای تازه، انواع سالاد و سبزیجات فراوان بخورید. به علت کند شدن کار دستگاه گوارش در طول دردهای زایمان، یبوست مشکل بزرگی است؛ زیرا بازگشت کارکرد دستگاه گوارش به حالت عادی مدتی به طول میانجامد.
تا میتوانید نوشیدنیهای بدون کافئین مصرف کنید. برای جایگزینی مایعات ازدسترفته بدن در طول زایمان، روزانه باید حداقل دوازده لیوان مایعات بنوشید تا مدفوع حالت نرم عادی داشته باشد، از عفونتهای ادراری پیشگیری و میزان کافی شیر در بدن تولید شود.
غذای بیرون
ناتاشا میگوید: «از شوهرم خواستم به رستوران مورد علاقهام برود و سالاد آن را که سس گوجه خوشمزهای همراه با سرکه و روغن زیتون و ادویه و پنیر گورگونزلا دارد بخرد. سالاد را با دست خوردم چون چنگال نداشتم. یکی از خوشمزهترین غذاهای عمرم بود!».
اورسولا در باره انگورهایی که خورده بود نیز همین احساس را دارد. «من دیگر هرگز انگور قرمز نمیخرم، زیرا میخواهم مزه انگورهایی که آن شب خوردم برای همیشه در خاطرم بماند».
لین شوهرش را به جستجوی غذاهای تایلندی و چینی فرستاد، ولی از آنجا که ساعت ۳۰:۱ شب اغلب رستورانها تعطیل هستند، شوهرش با غذایی از اسفناج به بیمارستان بازگشته بود. لین ویار بستنی نعناعی کرده بود، ولی مجبور شد با کاسهای برشتوک و میوه کنار بیاید.
ویرجینیا مخفیانه وارد آشپزخانه بیمارستان شده بود و با بستهای کراکر به اتاقش برگشته و سپس شوهرش را برای بیسکویت شکلاتی بیرون فرستاده بود.
جودی بلافاصله بعد از هر ۳ بار زایمان چند لیتر آب انگور آشامیده بود. عجیب است؛ زیرا او معمولاً آب انگور دوست ندارد.
لسلی بعد از قورت دادن لیوانی یخ خردشده، همراه با کوکاکولا یک بطری ماءالشعیر نوشیده بود. «این بطری ماءالشعیر، بهترین ماءالعشیری است که نوشیدهام. نه ماه منتظر چنین روزی بودم».
خواب بعد از زایمان
اولین اولویت شما در بیمارستان، باید خوابیدن باشد. در طول ماهها و احتمالاً سالهای آینده، شبهای دیگر متعلق به خودتان نخواهند بود. بنابراین حالا تا میتوانید بخوابید.
احساس بیرمقی و ضعف بعد از زایمان
من درد زایمان درازمدتی را تجربه کردهام، واقعاً طولانی. در طول این مدت من هر بار خواب یک و گاهی دو شب را از دست میدادم.
با هر بار پایان یافتن درد زایمان، احساس میکردم با خودرویی تصادف کردهام. مانند برگ درختان میلرزیدم و در ماهیچههایی که تا آن موقع از وجود آنها اطلاع نداشتم، احساس درد میکردم و مطمئن نبودم حتی قادر به راه رفتن تا حد رسیدن به توالت خواهم بود.
از توش و توان افتاده بودم و میزان آدرنالین بالایی داشتم؛ بنابراین تا چندین ساعت قادر به خوابیدن نبودم و البته بسیار گرسنه هم بودم.
میدانستم یک تا یکونیم روز دیگر در بیمارستان هستم و انتظار میرود بعد از آن بلافاصله به منزل برگردم و از نوزادم مراقبت کنم، که این فکر مرا عصبی میکرد. البته معلوم شد این حالات بسیار طبیعی هستند.